شعیب
یک افسر سابق وزارت داخله کشور در بلاتکلیفی گیر مانده است
حالا من نه کشوری دارم و نه دولتی
در ۱۵ اگست زمانی که جنگجویان طالبان به سمت کابل پایتخت افغانستان پیشروی می کردند، شعیب افسر وزارت داخله کشور افغانستان، نا امیدانه تلفن خود را مرور می کرد. پس از آن بود که او با خبری مواجه شد که بیش از همه از او می ترسید: رئیس جمهور سابق افغانستان، اشرف غنی از کشور فرار کرده است.
در آن لحظه، شعیب متوجه شد که در جمهوریت که برای ساختن شغلی در آن سخت کار کرده بود، فرو ریخته است.
این افسر جوان که سه سال قبل به صفوف پلیس افغانستان پیوسته بود، روزها و شب های پس از آن را کابوس آمیز توصیف میکند با وجود عفو عمومی که توسط طالبان اعلام شده بود در حالی که آنها قدرت خود را در سراسر کشور جنگ زده تثبیت کردند.
برای شعیب، والدینش و ده خواهر و برادرش، این ترس بسیار واقعی تر بود، زیرا پدر شعیب نیز یکی از اعضای اداره استخباراتی دولت سابق بود.
او به افغان وتنس می گوید: مادر من بی قرار بود و از ترس امنیت ما نمی خوابید، ما همه ترسیده بودیم و نمی دانستیم چه کنیم.
در هفته ها و ماه های بعد، گزارش هایی مبنی بر انتقام جویی مشکوک طالبان علیه اعضای نیروهای امنیتی سابق منتشر شد و شعیب و پدرش مدام آدرس هایشان را تغییر دادند تا احتمال ردیابی خود را به حداقل برسانند.
شعیب توضیح میدهد: من معمولاً شب ها را در خانه دوستان یا اقوامم می گذراندم و پدرم در روستایی خارج از شهر مخفی می شد.
ماه گذشته، تحقیقات نیویورک تایمز نشان داد که نزدیک به ۵۰۰ مقام دولتی سابق و اعضای نیروهای امنیتی افغانستان در شش ماه اول بازگشت طالبان کشته یا به زور ناپدید شدند.
در حالی که سخنگویان طالبان یا این گزارش ها را رد کرده و وعده تحقیقات در مورد ناپدید شدن ها را داده اند یا اعضای "سرکش" را مقصر دانسته اند، گروه های حقوق بشر به دلیل آنچه زیاد شدن شواهد این چنین حوادثی توصیف شده است مکرراً خواستار پاسخگویی طالبان شده اند.
شعیب به افغان وتنس میگوید که تعداد واقعی قربانیان به اصطلاح حملات انتقام جویانه و کشتار احتمالاً بسیار بیشتر از ارقام گزارش شده توسط رسانه ها و گروه های حقوقی است.
برای شعیب، ادعای عفو طالبان یک دروغ بزرگ بود که برای ردیابی و به دام انداختن پرسنل امنیتی سابق و کارمندان دولت استفاده شد.
شعیب می گوید که برخی از همکاران سابقش موفق به فرار از کشور شدند، در حالی که او مدعی است برخی دیگر مخفی شده اند و بسیاری نیز ناپدید شده اند.
در اوایل سال جاری، طالبان عملیات جست و جوی گسترده خانه به خانه را در سراسر کابل و برخی ولایات دیگر راه اندازی کردند تا ظاهراً به افزایش جنایات رسیدگی کنند.
این جست و جوها باعث وحشت و ترس در میان ساکنان شد، به ویژه آنهایی که با دولت سابق در ارتباط بودند، و تلاش می کردند تا هر چیزی را که می تواند شواهدی از شغل گذشته آنها تلقی شود پنهان کنند یا در برخی موارد بسوزانند.
در اواخر فوریه، با جستجوهای گسترده ای که در جریان بود، شعیب باید به سرعت تصمیم می گرفت.
در حالی که راهی برای رسیدن به مقصدهای غربی به این زودی نداشت، به همراه خانواده اش به سمت مرز با همسایه ایران حرکت کرد که در نهایت توانستند به همراه هزاران افغان دیگر از کشور فرار کنند.
شعیب با قاطعیت میگوید: به عنوان یکی از اعضای سابق نیروهای امنیتی، آینده امنی در افغانستان نخواهم داشت.
شعیب بلافاصله پس از ورود به ایران، سعی کرد با همکاران بریتانیایی که زمانی با آنها در وزارت کشور افغانستان کار می کرد تماس بگیرد و به او گفته شد که واجد شرایط درخواست برای طرح سیاست جا بجایی و کمک به افغانها در بریتانیا است.
با این حال، در دو ماه گذشته، شعیب و خانواده اش چیزی در مورد پیشرفت درخواست خود نشنیده اند و پس انداز آنها رو به اتمام است.
شعیب به افغان وتنس میگوید: من در بلاتکلیفی گیر کرده ام، اگر بریتانیایی ها که زمانی به آنها کمک می کردم، به زودی به من کمک نکنند، نمی توانم از این همه عدم اطمینان جان سالم به در ببرم.
او میگوید: وقتی به گذشته نگاه می کنم، می بینم که یک افسر جوان در دولت بودم، با جاه طلبی بالا برای ادامه تحصیل، گرفتن مدرک کارشناسی ارشد و خدمت بهتر به کشورم. حالا اگر اینجا در ایران گیر کنم، نه کشوری دارم، نه حکومتی، و آنطور که می بینم، آینده ای هم ندارم.
Interview by Afghan Witness
Source: