top of page

قالین بافی در روز، نوشتن از طرف شب

قبل از تسلط طالبان، گوهر برای دانشگاه آماده می شد. در حال حاضر او روزهای خود را به حیث قالین باف در پاکستان سپری می کند.

Gawhar

“در طول روز، من به حیث یک قالین باف کار می کنم، ولی زمانی که به خانه بر میگردم، شب هایم صرف نوشتن می شود."

برای گوهر، که اسم واقعی او نیست، مشکل است بفهمد که چگونه سرنوشت او را به اینجا کشاند. 


او به افغان ویتنیس می گوید که قبلاً "زندگی آرامی" داشت. او در درس های مکتب سخت کوشیده بود. در صنف دهم او برنده مدال طلایی مسابقات جهانی ریاضیات شده بود. بعد او آموزش زبان انگلیسی را فرا گرفت و در برنامه های آمادگی برای امتحان ورود به دانشگاه اشتراک نمود. 


او که در حال حاضر 19 ساله است، برای امرار معاش در پاکستان قالین بافی می کند. 


او می گوید: "من می خواستم تحصیلاتم را تکمیل کنم و یک زن مستقل باشم".

 

" من می خواستم در یکی از رسانه های محلی به حیث خبرنگار کار کنم.  یکی از هم صنفی های اناث من می خواست داکتر شود، ولی متاسفانه امید های ما برآورده نشد." 

 

تسلط طالبان بر افغانستان زندگی گوهر را تغییر داد. شهر او، مزارشریف که مربوط به ولایت شمالی بلخ می شود، در 14 آگوست سال 2021 میلادی به دست طالبان افتاد. این گروه روز بعد قدرت را در کابل، پایتخت افغانستان به دست گرفت.

 

پدر و برادر گوهر هر دو به حیث خبرنگار کار می‌کردند و مسائل مربوط به نیروهای امنیتی سابق افغانستان را پوشش می‌دادند که این کار پدر و برادر گوهر را با بازگشت طالبان به قدرت، آسیب‌پذیرساخته بود.

گوهر می گوید که او و خانواده اش از انتقام گیری از جانب طالبان هراس داشتند.


گوهر می افزاید: "آن طولانی ترین شب زندگی من بود."

 

مکاتب به روی دختران باز نیست

 

پدر گوهر خانواده اش را برای فرار از هرج و مرج در شهر به ولسوالی شولدره ولایت بلخ فرستاد. گوهر مشتاق  فراگیری دوباره تحصیلات اش بود، اما به او گفته شد که تا اطلاع بعدی نمی تواند ادامه تحصیل دهد.

 

در حالی که طالبان مکاتب پسران از همه سنین را در سپتامبر 2021 بازگشایی کردند، صنوف درسی مکاتب متوسطه اناث افغانستان به روی دانش‌آموزان دختر بسته باقی ماند و این گروه اعلام کرد که آنها باید قبل از بازگشت دختران صنوف بالای متوسطه به مکتب، "محیط آموزشی امن" ایجاد کنند.

 

 مکاتب متوسطه دختران  قرار بود در ماه مارچ سال 2022 میلادی بازگشایی شوند، اما طالبان این تصمیم را لغو کردند و این مکاتب از آن زمان تا کنون بسته است.

 

گوهر می گوید که توانست بخشی از تحصیلات خود را در یک مرکز آموزش زبان به طور موقتی از سر گیرد، اما دختران در آن مرکز موظف بودند قانون سختگیرانه پوشش لباس را رعایت کنند و معلمان شان به آنها دستور داده بودند که کتاب های خود را مخفی کنند و با احتیاط وارد صنف شوند تا توسط جنگجویان طالب دیده نشوند.

 

"ما باید در آخر صنف در سایه می نشستیم تا اگر طالبان بیایند، یا ما را نبینند و یا اگر ما را ببینند، متوجه نشوند که  لباسی را که آنها دستور داده اند، نپوشیده ایم. در زمان خواندن درس در صنف تمام تمرکز بر دانش آموزان پسر بود."

  

گوهر می گوید که پس از کمتر یا بیشتر از یک ماه فراگیری دروس، این مرکز تعلیمی نیز در های خود را به روی دانش آموزان دختر بست.

 

علاوه بر وضع محدودیت بر تحصیل دختران، طالبان سفرهای جاده‌ای طولانی برای زنان بدون همراه مرد را در دسامبر 2021 ممنوع اعلام کردند و در ماه می سال بعد به زنان دستور داده شد که صورت خود را در انظار عمومی  بپوشانند. 

  

"محدودیت ها در مزارشریف شدید شد، ما [زنان و دختران] دیگر قادر به گشت و گذار آزادانه در شهرمان نبودیم."

  

خانواده گوهر نیز به دلیل کار پدر و برادرش به حیث خبرنگار، به طور فزاینده ای آسیب پذیر بودند.

 

"برادرم یکبار زمانی که تظاهرات زنان در شهر مزارشریف را پوشش می داد، توسط طالبان مورد لت و کوب قرار گرفت. زندگی برای ما به شدت دشوار و ترسناک می شد."

 

ترک کردن افغانستان 

 

خانواده گوهر تصمیم گرفتند أفغانستان را ترک نمایند و به دنبال امنیت در کشور همسایه پاکستان باشند. آنها برای تامین مصارف ویزا وسایل خود را فروختند و پس از عبور از مرز پاکستان در جون سال 2022، وارد اسلام آباد شدند.

  

خانواده گوهر به یک منطقه دور افتاده پاکستان نقل مکان کردند که در آن قیمت کرایه خانه و خرید غذا کمی پایین تر از پایتخت است. اگرچه گوهر و خواهرش افغانستان را ترک کرده اند، اما برای یافتن فرصت های تحصیلی و کار در پاکستان تلاش کرده اند. نداستن زبان محلی و مسائل اقتصادی آنها را مجبور کرد که در یک کارگاه به حیث قالین باف کار پیدا کنند.

 

"هرگز تصور نمی کردم که روزی تمام فکرم به زنده ماندن و یافتن کار برای خرید غذا باشد."


یک برنامه کاری طاقت فرسا توام  با مشکلات مالی و عدم اطمینان از آینده، به سلامت روانی گوهر صدمه زده است.

 

"در طول یک سال گذشته، بیشتر شب‌ها با چشمان اشک‌آلود به خواب می‌روم و به آینده ‌ام فکر می‌کنم و از خودم می‌پرسم، آیا چیزی که میخواستی شوی این است – یک قالین باف؟ تصورش برایم دشوار است. چنین وضعیت باعث بروز مشکلات حاد روانی مانند افسردگی و اضطراب می شود. "


گوهر و خواهرش برای یافتن فرصت ها در پاکستان با مشکلات مواجه شده اند و در حال حاضر در کارگاه  به حیث قالین باف کار می کنند


یافتن آرامش در نوشتن

 

گوهر با وجود مشکلاتی که مواجه است، در زندگی اش به همنشین و همراه ماندگار که همانا نویسندگی است، رو می آورد.

 

" در جریان روز قالین بافی می کنم، اما وقتی به خانه برمی گردم، شب هایم در نوشتن می گذرد."

 

طی سه سال اخیر، گوهر درباره حقوق زنان و تجربه های خود به عنوان یک زن افغان می نویسد. او می‌گوید که از زمان تسلط طالبان، حتی نوشته‌هایش "زاویه دید ناامیدکننده‌ای" گرفته است".

 

"من در مورد تجربه ها، رویاهایم و تغییرات در زندگی خودم و بسیاری از زنان و دختران دیگر می نویسم".

  

او همچنان در مورد سایر زنانی می نویسد که مانند او در حال حاضر با وجود داشتن شایستگی ها و آرزوها،  به قالین بافی رو آورده اند. گوهر برای حفظ امنیت خود از نام مستعار استفاده می کند و مقاله های خود را برای  رسانه های افغانستان ارسال می کند. او می گوید تا کنون بیش از ده مقاله او نشر شده است.

  

در حالی که گوهر با محدودیت ها بر حقوقش در افغانستان مواجه می باشد، او در پاکستان با مشکلات اقتصادی نیز مواجه است. او توان خرید کتابچه را ندارد، بنابراین درعوض در تیلفونش می نویسد.


" من می بینم که دختران دیگر مصروف فراگیری تحصیل و آموزش انگلیسی در کورس های آموزش زبان اند، ولی من به دلیل مشکلات مالی نمی توانم به خاطر ادامه تحصیل ام در پاکستان کاری انجام دهم."

 

گوهر آینده خود را "مبهم" توصیف می کند. او می گوید که خانواده اش در پاکستان احساس تنهایی می کند. آنها برای کسب حمایت با سازمان های مختلف تماس گرفته اند، اما پاسخی دریافت نکرده اند.

 

گوهر در شرایطی که احساس می کند انتخاب هایش از او گرفته شده اند، بخاطر فرار از چنین حالت به نوشتن رو می‌آورد.


"من هنوز می نویسم و می خواهم بیشتر بنویسم. نوشتن تنها راهی است که افکارم را از طریق آن بیان می کنم و یگانه  وسیله برای از بین بردن درد قلبم است."

Interview by Afghan Witness

Source:

bottom of page